نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





این زن ها هستند که مردها را می سازند ...

 

 

قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید

نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن

 

 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 19:39 | |







جـــاده و خدا و زن

 

 

یك بنده خدایی، كنار اقیانوس قدم می زد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه می كرد. نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت وگفت:
- خدایا ! می شود تنها آرزوى مرا بر آورده كنى؟

 

ناگاه، ابرى سیاه، آسمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هیاهوى رعد و برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید كه می گفت:
چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من؟
مرد، سرش را به آسمان بلند كرد و ترسان و لرزان گفت:
-
اى خداى كریم! از تو مى خواهم جاده ‌‌اى زیرآبی بین كالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى كنم!!
از جانب خداى متعال ندا آمد كه:
-
اى بنده ى من! من ترا بخاطر وفادارى ات بسیار دوست می دارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده كنم، اما، هیچ می دانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است؟ هیچ می دانى كه باید ته اقیانوس آرام را آسفالت كنم؟ هیچ می دانى چقدر آهن و سیمان و فولاد باید مصرف شود؟ من همه ى این ها را مى توانم انجام بدهم، اما، آیا نمى توانى آرزوى دیگرى بكنى؟
مرد، مدتى به فكر فرو رفت، آن گاه گفت:
-
اى خداى من! من از كار زنان سر در نمى آورم! میشود به من بفهمانى كه زنان چرا مى گریند؟ می شود به من بفهمانى احساس درونى شان چیست؟ اصلا می شود به من یاد بدهى كه چگونه مى توان زنان را خوشحال كرد؟
صدایی از جانب باریتعالى آمد كه:
-
اى بنده من! آن جاده اى را كه خواسته اى، دو باندى باشد یا چهار باندى؟؟!!



[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 19:35 | |







وصیت نامه خنده دار

مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.

بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت نگاری قرار دهید.


به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!


ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.


عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.


بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.


کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!


مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند!


روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.


دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!


کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.


شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.


گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد!


در مجلس ختم من گاز اشک آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.


از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می‌طلبم.

[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 23:36 | |







یک نامه خنده دار

( یک نامه )

سلام پسرم! ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد.

این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش برایت مینویسد. بهش گفتم که این

پسر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنویس که

پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند.

وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی صفحه حوادت

خوانده بود که بیشتر اتفاقات توی ۱۰ کیلومتری خانه ما اتفاق میافته. ما هم ۱۰

کیلومتر اینورتر اسباب کشی کردیم. اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز

بیخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جدید هم نداریم. خواستی نامه بفرستی به

همان آدرس قبلی بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اینجا نصب

کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان.

آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته ی پیش دو بار بارون اومد.

اولیش ۴ روز طول کشید ،‌دومیش ۳ روز . ولی این هفته دومیش بیشتر از

اولیش طول کشید

پسرم ،‌آن کت شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت

پست کنم. آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد. ولی نگران نباش دکمه ها

را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوایی برایت فرستادم.

پدرت هم که کارش را عوض کرده. میگه هر روز ۸۰۰،‌ ۹۰۰ نفر آدم زیر دستش

هستن. از کارش راضیه الحمدالله. هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا،‌

چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه.

ببخشید معطل شدی. جعفر خان کفاش رفته بود دستشویی حالا برگشت.

خواهرت امروز صبح فارغ شد. هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا

پسره . فهمیدم بهت خبر میدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا

دایی.

راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا

بندازن. حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبرمیکند

نفس کم آورد و مرد!‌شرمنده.

همین دیگه .. خبر جدیدی نیست.

قربانت .. مادرت.

راستی:‌ پسرم خواستم برات یه خرده پول پست کنم، ‌ولی وقتی یادم افتاد که

دیگه خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم!!!


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 23:32 | |







با فک و فامیل ، نشستیم اسم و فامیل بازی کردیم ،

داداشم برای میوه با “ی” نوشته ” یه کیلو خیار ”

همچین هم اصرار میکنه درسته که آدم شک میکنه حتما راست میگه…

***

خوش به سعادت این نسل جدید که کلی سرگرمی دارن !

والا سرگرمی نسل ما یه چرخ گوشت بود که دستمون رو میکردیم توش دستمون تا زانو قطع میشد !

بعدش کانال ۵ برنامه درشهر نشونمون میداد کلّی حال میکردیم…

***

داشتم تو خیابون با آرامش راه میرفتم یهو یادم اومد اعصاب ندارم شروع کردم به دویدن …

 

 


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 23:23 | |







روغنی که از لقمه ی کوکو میریزه رو دستت از دمپایی خیس تو توالت بدتره !

***

مغزمون شیرین میزنه ، دلمون شور !
عجب روح و روانی داریما !

***

به یارو میگم از اینجا چطوری میشه برم میدون ونک ؟
میگه باید بپرسی !!!
بهش گفتم به نظرت الان دارم جفتگیری می کنم ؟؟؟

***

ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺵ ﻗﻴﺎﻓﻪ ﺭﻭ ﻣﻴﺸﻪ ﺍﺯ ۲ ﺭﺍﻩ ﺷﻨﺎﺧﺖ :
اول اینکه کم ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺍﻥ
دوم اینکه … ﺩﻭﻣﻴﺶ ﭼﻲ ﺑﻮﺩ ؟ ﭼﻲ ﺑﻮد ؟؟؟
ﺍﻩ ﻳﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ …

***

شیرین شدن گوجه سبز ها / غم انگیز ترین صحنه ی خرداد ماه

***

بهترین راه برای به خاطر سپردن روز تولد زنت اینه که فقط یه بار اون روزو فراموش کنی !

***

این گفتگوی ۲ تا فسقل بچه ست…

امروز یکی از جوجه هام مرد

تمام برنامه هام برای پولدار شدن بهم ریخت ، می فهمی !!!

***

یه دونه از این سوسک ریزا هست هر شب ساعت ۱۲ که میشه میاد رو میزم راه میره

هی وایمیسته نگام میکنه باز راه میره…

منتظرم یه شب روی اون غرور مسخرش پا بذاره و بگه عاشقم شده…

***

شانس ما همیشه تو سینما یا تئاتر …

صندلی جلویی یه خانومی نشسته که موهاشو اندازه گنبد امام زاده داوود بالا برده…

دیدم که میگمااااا ….

***

یکی از بچه های کوچیک فامیل داره با اخم کارتون می بینه،

میگم بچه چیه اینقدر اخم کردی؟
میگه از بس سانسور کردن، نفهمیدم چی شد اصلا…

ما یه بابا لنگ دراز بهمون نشون میدادن

حالا هی هم میگفتن باباشه…ما هم ساده باور می کردیم…

***

یکی از لذت های زندگی اینه که داری با ماشین میری

یهو یه دختر پسر دست تو دست هم میبینی

بزنی رو ترمز،سرتو از شیشه بیاری بیرون رو به دختره بگی :

خیلی پستی دیگه حق نداری به من زنگ بزنی کصافت

بعد تخته گاز بگیری بری….

خخخخخخخخخ

***

استفراغ چیست ؟

نوعی سونو گرافی فوق پیشرفته که فقط در فیلمهای ایرانی جواب میدهد

و ضریب اشتباهی ندارد کلا !

حتما شخص مورد نظر حامله است !

 


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 23:16 | |







شماهارو به ته دیگ ماکارونی قسمتون میدم وقتی دارین با تلفن یا موبایل صحبت می کنین با خودکار روی هر چیزی که دم دستتون بود چرت و پرت ننویسین یا نقاشی نکشین !!!
آخه من الان این مدرک پایان تحصیلاتم که بابام در حال موبایل صحبت کردن روش عکس اولاغ کشیده کجا ببرم نشون بدم ؟؟؟
از دست مسئولین هم دیگه کاری برنمیاد !

[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 23:9 | |







هیکل یارو شبیه نیمرخ چنگاله بعد هر موقع میپرسی کجا بودی میگه : باشگاه !!!

***

یه مزه هایی هم هست که از بچگی زیر دندونم مونده …
مثلن ته مداد سیاه استدلر !!!

***

یه سوال واسم پیش اومده :
وقتی میگن از هر ۱۰۰نفر ۸۰نفر از اسهال رنج میبرند یعنی اون ۲۰نفر با اسهال حال میکنن ؟

***

بابام رفته هویج خریده میگه عقلت که کار نمیکنه پس این هویج رو کوفت کن که حداقل چشمات برای تقلب کار کنه !

***

یارو نه درس خونده نه شغلی داره نه ماشینی خلاصه هیچی نداره ، ازش می پرسی ازدواج کردی ؟
با اعتماد به نفس میگه هنوز دم به تله ندادم ! لامصب تو خودت تله ای !

***

فقط یک ایرانی می تونه یک جمله با ۲۰ فعل بسازد :
مثال : داشتم می رفتم برم ، دیدم گرفت نشست ، گفتم بذار بپرسم بیبینم میاد نیمیاد !

***

اگه یه موقعی تو یه موقعیتی گیر کردین که یکی می خواست بکشتتون زودی بگین “بکش ! بکش راحتم کن معطل چی هسسی ؟ د یالا لعنتی !”
تو همه فیلما امتحان خودشو پس داده !

***

وقتی کسی به تو می گوید : “کلا گفتم” منظورش این است که فلانی بی خیال جزئیات شو گیر نده غلط کردم

***

خط‌ های عابر پیاده به دو دلیل کشیده شدن :
برای قشنگی خیابون ها !
برای مسخره کردن کسایی که از روشون رد میشن

***

کلاس اول دبستان بودم با خوشحالی دست تو نمرم بردم و ۹ رو کردم ۱۹ بردمش پیش بابام گفتم ۱۹ شدم جایزه میخوام !
اونم گوشم رو گرفت و گفت حالا برا ۹۱ که گرفتی چی میخوای ؟!!


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 23:9 | |







مامانم اومده میگه : به نظرت افطار چی بخوریم ؟

میگم : سبزی پلو ماهی

میگه : گمشو بابا میخوام استانبولی درست کنم!!

:|

خب مادر من اینکه میگی "به نظرت" دقیقاً منظورت چیه ؟؟

کم کم داره شکم نسبت به اینکه منو از جوب گرفتین تبدیل به اطمینان میشه


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 23:5 | |







عجب معادله پیچیده ای:

سوسک از موش می ترسه
موش از گربه می ترسه
گربه از سگ می ترسه
سگ از مَرد می ترسه
مرد از زن می ترسه
زن از سوسک می ترسه

کار خدا رو می بینید!!

***

خارجی ها قبل از امتحان:
موفق باشی رفیق :)
.
..
...
ایرانی ها قبل از امتحان:
برسونی ها!!!

***

اگه آدم به معجزه معتقد نبود روزی ده بار نمیرفت سر یخچال تا چیزی که می خوادو پیدا کنه!

***

تو انتشارات دانشگاه یه دختره در فلشش رو گم کرده بود بعد آروم از من پرسید: ببخشید اگه فلش سر نداشته باشه ویروسی می شه؟؟

***

زمزمه های دانشجویان شب قبل از امتحان:
خب!
این که نمیاد...
اینم که بلدم...
دیگه وقت خوابه...

***


فقط تو ایرانه که موقع سبقت از ماشین جلویی تمام سر نشینان دو ماشین همدیگه رو نگاه میکنن

***

همه ی حیوونارُ کردیم تو باغ وحش بقیه شونم پرورش میدیم

میخوریم یا با پوستشون لباس درست میکنیم یا برای سرگرمی شکار یا صیدشون میکنیم.

و بر این باوریم که ما اهلی ایم و حیوونا وحشی.

***

مرد ایده آل
خدا زن را آفرید و به او گفت رد هر گوشه ی زمین که بگردی میتونی مرد ایده آلت رو پیدا کنی !
آنگاه بود که خدا زمین را گرد آفرید ! هاهاهاهاا

***

الان بابام اومد یه سر و صدایی کرد که نگو

یه تهدیدایی هم کرد که نگو

کامپیوترم از برق کشید

تازه از اتاقمم بیرونم کرد گفت برو تو حال بگیر کپه مرگتو بزار!

ولی اشتباهش اینجا بود که گوشیمو نگرفت

من الان در خدمت شما هستم

بعله من یه همچین آدم زرنگیم D:
.
.
.
من به شخصه یه بی ام دبلیو 630 آی دارم ، داداشم یه بوگاتی ویرون داره...

ولی کلا با پراید می گردیم :|

گفتم در جریان باشین ;))))


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 22:52 | |







 

دقت کردین وقتی به یک دختر تیکه میندازین و می گید خانوم زنم می شی و از این حرفا

جوابشون همش "ایش" هست ؟


این "ایش" همون "ایشالا" خودمونه اینا کوتاهش کردن


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 22:47 | |







پسرا باید به خودشون افتخار کنن که ...

 

1 - دختر نیستید.

2- همیشه خودتون هستید(100 مدل آرایش نمی کنید)

3 - فقط شما می تونید رئیس جمهور بشید

4 - فقط شما می تونید برید ورزشگاه آزادی و فوتبال
ببینید (قبل از اینکه بخواین تو نظرا پارازیت ول بدین

بگم این مال قبل از حکم احمدی نژاده)

5 - برای دعوا کردن به بابا یا داداش بزرگتر احتیاج ندارید

6 - توی اتوبوس جای بیشتری نسبت به دخترا دارید

7 - در کمتر از 10 دقیقه می تونید دوش بگیرید

8 - هر جور که حال کنید لباس می پوشید

9 - در کمتر 2 دقیقه لباس می پوشید و آماده می شید

 


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 22:43 | |







راههای دیوانه کردن زن

1_وقتی بعد از یك روز شلوغ براتون غذا درست كرد و با تمام خستگی كنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی كاش قبل از درست كردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی ...


2_وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شكم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.

3_از صبح كتونی پا كنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.

4-به صورتش نگاه كنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی..

5-وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.

6-همیشه آب را با بطری سر بكشید

7-وقتی زنتون حواسش كاملا به شماست وانمود كنید زنتون رو ندیدید و یواشكی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یك مامان خوشگل بیارم!!.

8_وقتی با تلفن صحبت میكنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع كنید..

9_همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف كنید..

10_خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف كنید..

11-وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..

12-او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا... صدا كنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 22:28 | |







راههای دیوانه کردن شوهر


1. غذای شور و سوخته جلوی شوهرتان بگذارید و قبل از اینکه به غذا لب بزند بگویید : اینقدر بدم میاد از مردایی که از غذای زنشون ایراد می گیرن !

2. هروقت شوهرتان برای شما دسته گل خرید ، بگویید : اِ ، باغچه همسایه چه گلهای قشنگی داره ! چرا کندیشون ؟!

3. هر وقت شوهرتان برای شما حرفای عشقولانه زد ، به طرز فجیعی از ته حلق بگویید : هوووووووووووووووووق !

4. هر وقت مادر شوهرتان منزل شما دعوت بود ، به او محل نگذارید و بروید توی اتاقتان روزنامه بخوانید !

5.هر وقت دیدید شوهرتان مشغول تماشای مسابقه فوتبال می باشد ، به بهانه چک کردن ، سریع کانال را عوض نمایید !

6.دائماً در حضور شوهرتان ، از عرضه و توانایی های مردان دیگر تعریف کنید !

7.برای تولد شوهرتان ، مسواک وخمیر دندان کادو بگیرید و بگویید که عزیزم امیدوارم صد سال زنده باشی و دیگه هیچوقت دهنت بوی گند نده !

8.اگه شوهرتان با کلی قرض و قوله و وام گرفتن ، برای کادوی تولدتان یک عدد پژو 206 آلبالویی خرید ، با دلخوری بگویید: اگه با 9.خواستگار قبلیم ازدواج می کردم حتما برام یه ماکسیما می خرید !

10.هروقت دیدید که شوهرتان با خیال راحت خوابیده است ، برای ضد حال زدن به او بگویید : عزیزم میدونی اگه الان مهریم رو مطالبه کنم باید بری گوشه زندان بخوابی ؟!

11.هر 5 دقیقه یکبار به محل کار شوهرتان زنگ بزنید و بگویید : عزیزم فقط می خواستم مطمئن بشم که تلفنت مشغول نیست و حواست جمع کارته !

12.هر سال در سالگرد ازدواجتان به همسرتان بگویید : عزیزم ، انگار همین چند سال پیش بود که در یک لحظه نفهمیدم و بله رو گفتم !

13.از همسرتان معنای عشق را بپرسید و بعد از اینکه 2 ساعت عشق را تفسیر کرد و برایتان داستان های عشقی تعریف کرد ، به او بگویید : ابله ! عشق یه چیزی مثل کشک و دوغه ، دروغه خُله ، دروغه !

14.هر وقت ، شوهرتان رازی را برایتان گفت و از شما خواست که پیش خودتان بماند و به کسی نگویید ، سعی کنید ، کسی از دوستان ، فامیل و همسایه ها نماند که این راز به گوشش نرسد !


15. دائما به شوهرتان بگویید : ولی خودمونیم ها ، تو بیریخت ترین خواستگارم بودی !


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 22:25 | |







گویش خانم های جوان

 

گویش خانم های جوان در سال ۸۱:
عزیزم، چرا ناراحتی؟ قربونت برم

گویش خانم های جوان در سال ۸۶:
عزیزم، چرا ناراحنی؟ قلبونت برم

گویش خانم های جوان در سال ۹۱:
عجیجم، عجقم، چلانالاحتی؟ قلبونت بلم

گویش خانم های جوان در سال ۹۶:
دیبیلم، عولوپولو، بیلی بولوناتانوتوهلو؟


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 23:15 | |







به نظر شما تو کدوم کشوره که مردمش تو دستشویی فکر می کنند، تو حمام آواز می خوانند، سر کلاس می خوابند، تو رختخواب تلفن حرف می زنند، موقع درس خوندن بازی می کنند، موقع تلویزیون دیدن فیس بوک چک می کنند، موقع فیس بوک چک کردن غذا می خورند، موقع خواب بیدارند، موقع بیداری خوابند، سر کار روزنامه می خوانند و اوقات فراغت کار می کنند…؟

 ***

- رئیس: ساعت چنده؟

کارمند: ۹

رئیس: شما باید ۸ پشت میزت باشی.

کارمند: امروز چندمه؟

رئیس: هشتم.

کارمند:فک کنم یکم ژول بایدتوحسابم باشه

***

- رفیق دوران مهد کودکم نه تنها ازدواج کرد بلکه طلاقم گرفت، من هنوزم دارم پاندای کنگ فوکار رو دانلود می کنم.

 ***

- همیشه اولین باری که مامانت صدات میکنه که بری واسه شام یا نهار، نرو! این یه توطئه ست، می خوان ازت کار بکشن!


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 22:13 | |







انشا’خنده دار

قلم بر قلب سفید كاغذ می گذارم و فشار می دهم تا انشاء ام آغاز شود. سال گذشته سال بسیار خوب و پر بركتی بود. سال گذشته پسر خاله ام زیر تریلییك چـــرخ رفـت و له گـــــــشت و ما در مجلس ترحیمش شركت كردیم و خیلیمیوه و خرما و حلوا خوردیم و خیلی خوش گذشت. ما خیلی خاك بازی كردیم. منهر چی گشـــــــــــــــــتم پــــسرخاله ام را پیــدا نكردم. در آن روزپدرم مرا با بیل زد، بدون بی دلیل! من در پارسال خـــیلی درس خواندم ولینتـــوانستم قبول شوم و من را از مدرسه به بیرون پرت كردند. پدرم من را بهمكانیكی فرستاد تا كـــــــــــار كـنم و اوســــــتای من هر روز من را بازنجیر چرخ می زد و گاهی وقت ها كه خیلی عصبانی می شد من را به زمین می بستو دو سه بار با ماشین یكی از مشتری ها از روی من رد می شد. من خیلی دركارهای خانه به مـادرم كمك می كنم. مادرم من را در سال گذشته خیلی دوست میداشت و من را خیلی ماچ می كرد ولی پدرم خیلی حسود است و من را لای درآشـپزحانه می گذاشت. درســــــال گذشته شوهر خواهرم و خواهرم خیلی از همطلاق گرفتند و خواهرم بسیار حــــامله است و پدرم مـــــی گویدیا پسر استیا دوقلو، ولی من چیزی نمی گویم چون می دانم كه بچه ای به این انـــدازهاز هیچ كجای خواهرم در نخواهد آمد! در سال گذشته مـا به مسافرت رفتیم و باقطار رفتیم. مــن در كوپه بسیار پدرم را عصبانی كردم و او برای تنبیه منرا روی تخت خواباند و تخت را محكـــم بست و من تا صبح همان گونه خوابیدم! پدرم در سال گذشته خیلی سیگار می كشید و مادرم خیلی ناراحت است وهــــــــی به من میگوید: كپی اوغلی، ولی من نمی دانم چرا وقتی مادرم بهمن فحش می دهــــــد، پدرم عصـبانی می شود! در سال گذشته ما به عـــیددیدنی رفتیم و من حدودا خیـــــلی عیدی جـمع كرده ام، ولی پدرم همه آن هارا از من گرفت و آنتن مـــــــاهواره ای خرید كه بسیار بــد آموزی دارد ومن نگاه نمی كنم و پدرم از صبح تا شب شوهای بی نــاموسی نگاه می كند وبشكن می زند. پــــــدرم در سال گذشته رژیم گرفته بود و هر شب با دوستهایش آب و ماست و خیار می خورند و می خندند، گاهی وقتا هم آب با چیپس وماست موسیر! راستی یادم رفت پارسال ما با ماشین خودمان داشتیممیرفتیممسافرت كه داداشم می خواست پوست تخمه رو از پنجره بندازه بیرون كه یهو یهتریلی از كنار ماشین رد شد و دست داداشم را از بازو قطع كرد و ما همگیخندیدیم. من خیلی سال گذشته را دوست دارم و این بود انشای من


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 21:55 | |







سلام یه مطلبی گذاشتم اصلا یه وضعیه ... سوالات خنده دار و جواب های فوق خنده دار البته همشون واقعین یع


 

-- دو تن از استادان معاصر خوش نویسی را نام ببرید.

                   کمال الملک  ناصر خسرو    ملک حسین کاوه   نستعلیق

-- پیرامون شخصیت کمال الملک هر چه می دانید بنویسید.

               کما ل الملک مردی بود پر شخصیت

--   نام دو فرقه ی مهم اسلامی را نام ببرید.

             1- مالکی             2- اشتری                 (عنوان مالکی  ذهن دانش اموز را به سمت مالک اشتر برده ااست ! )

--علت ضعف پادشاهان هخامنشی چه بود.؟

            خوش گذرانی پادشاهان قاجار

--  ارامگاه حافظ در کجاست ؟

               در سعدی

--به دوازده تن از یاران عیسی چه می گفتند؟

              یاران علل عظم !  (به سوال نیز توجه کنید)

-- ساسانیان مردم را به چند طبقه تقسیم می کردند ؟

              دو طبقه 1- همکف     2-  فوقانی

-- دعوت پیامبران از چه زمانی اغاز شد ؟

           دهم اشورا

-- حضرت محمد (ص)  در چه تاریخی به  دنیا امد؟

           سی و دوم حجر السود

--  معاهده ی شومی را بنویسید ؟

            فین کن اشتاین  ( به سوال توجه شود )

 و به این سوالات چهار گزینه ای توجه کنید !

-- ناد ر شاه افشار چشم پسر خود را :

            الف-کر کرد   ب- لنگ کرد    ج- کور کرد   د- هیچکدام

--  اولین زنی که در راه اسلام شهید شد کدام مورد است؟

        الف-عمار          ب- یاسر     ج- سلمان          د- سمیه   ( دقت شود که سوال خوب است اما همه گزینه ها مردند و فقط یکی زن است ) 


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 21:54 | |








غضنفر به تاكسی میگه آقا چند میگیری منو برسونی به راه آهن؟ راننده میگه 1000 تومن غضنفر میپرسه واسه چمدونام چند میگیری؟راننده میگه هیچی. غضنفر میگه پس چمدونام رو ببر من هم اومدم

                                               ***

غضنفر با دوست دخترش میرن پارك غضنفر میگه :عزیزم اگه این درخت كاج زبون داشت الان به ما چی میگفت ؟ دختره میگه اگه زبون داشت میگفت احمق من زردآلوام نه كاج ...

***


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 21:50 | |








غضنفر به تاكسی میگه آقا چند میگیری منو برسونی به راه آهن؟ راننده میگه 1000 تومن غضنفر میپرسه واسه چمدونام چند میگیری؟راننده میگه هیچی. غضنفر میگه پس چمدونام رو ببر من هم اومدم


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 21:49 | |







جوکهای دکتر شریعتی

***

خدایا اینم شد زندگی

.

.

.

.

.

.

دکتر شریعتی در حال پنچر گیری

 

***

 

در عجبم لذتی که در پاشیدن گاز پرتقال تو چش و چال یه نفر هست تو خوردن پرتقال نیست

.

.

.

.

.

.

از گفته های نادر دکتر شریعتی در کتاب کرم ریزی حلال است

 

***

 

 

بجای این همه اس ام اس و جوک یه فاتحه برام بخونید

.

.

.

.

.

.

روح دکتر شریعتی

 

***

 

عــــلی .... ریخــــــت

.

.

.

.

.

.

مهندس جواد شریعتی (بردار دکتر شریعتی) پشت در توالت

 

***

 

دو تای آخر رو کمک کن

.

.

.

.

.

.

دکتر شریعتی زیر پرس سینه

 

***

 

حداقال هر ۳۹ روز یکبار از دوستتون خبر بگیرید که اگر مرده بود به چلهلمش برسید

.

.

.

.

.

.

دکتر شریعتی در سالگرد مرگ دوست اصفهانیش

 

***

 

اون موقعی که اینجا بلاگفا نبود همش بیابون بود

.

.

.

.

.

.

دکتر شریعتی در حال تعریف گذشته برای بچه هاش

 

***

 

یه هفته بمیر، اگه بد بود برگرد

.

.

.

.

.

.

دکتر شریعتی در حال گول زدن جنتی

 

***

 

فقر در واقع فقر نیست بلکه بسیار بودن نداشته هاست

.

.

.

.

.

.

دلداری دکتر شریعتی به یک فقیر با یک جمله به جای دادن پول

 

***

 

چه اینقدر اراجیف ننویس بیا شام بخور

.

.

.

.

.

.

مادر دکتر شریعتی

 

***

 

انقلابی که کاله با تولید ماست سون کرد   اپل با ساختن آیفون نکرد

.

.

.

.

.

.

دکتر ولی شریعتی هنگام خوردن چیپس چی توز با ماست سون

 

***

جوکهای بیشتر در ادامه مطلب ...

***


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 21:45 | |







غضنفر1

غضنفر وایستاده بوده تو صف اتوبوس، میبینه نفر کناریش یک کتاب کلفت دستشه، روش نوشته فلسفه و منطق. ازش میپرسه: ببخشید قربان، این یعنی چی؟ فلسفه و منطق دیگه چیه؟! یارو میگه: ببین، مثلا شما تو خونتون آکواریوم دارین؟ غضنفر میگه: آره. یارو میگه: خوب تو آب این ماهی رو عوض میکنی؟ بهش غذا میدی؟ غضنفر میگه: خوب آره. میگه: چرا؟ میگه: آخه اگه بهش غذا ندم که میمیره. یارو میگه: آفرین! پس فلسفه تو از غذا دادن به ماهی اینه که زنده بمونه. غضنفر میگه: عجب! ‌خوب حالا منطق چیه؟‌ یارو میگه: ببین شما اگه خواهرت یک شب دیر بیاد خونه،‌ چی فکر میکنی؟ غضنفر میگه: خوب فکر میکنم کار داشته، دیر اومده. میگه: خوب حالا اگه شب دوم باز دیر بیاد چی؟ میگه: خوب فکر میکنم رفته خونه اون یکی خواهرم. میگه: حالا اگه شب بعد هم دیر بیاد چی؟ میگه: ‌خوب بهش شک میکنم. یارو میگه: هان! یعنی از لحاظ منطقی شک میکنی که چون خواهرت هر شب دیر میاد، لابد کار بد میکنه. غضنفر میگه:‌ آهـان، پس فلسفه و منطق اینه! بعد از یک مدت غضنفر میره یه کتاب فلسفه و منطق میخره، رفیقش میبیندش، ازش می پرسه: غضنفر! این فلسفه و منطق یعنی چی؟ میگه: ببین شما تو خونتون آکواریوم دارین ؟ رفیقش میگه: آره. غضنفر میگه: هان! پس خواهرت خیلی بچه بدیه  !!!


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 21:44 | |







روزی روزگاری یک زن آمریکایی قصد میکنه یک سفر دو هفته ای به ایتالیا داشته باشه…

شوهرش اون رو به فرودگاه می رسونه و واسش آرزوی می کنه که سفر خوبی داشته باشه…

زن جواب میده ممنون عزیزم ، حالا سوغاتی چی دوست داری واست بیارم؟

مرد می خنده و میگه : “یه دختر ایتالیایی”

زن هیچی نمیگه و سوار هواپیما میشه و میره …

دو هفته بعد وقتی که زن از مسافرت برمی گرده ،

مرد توی فرودگاه میره استقبالش و بهش میگه : خب عزیزم مسافرت خوش گذشت؟

زن : ممنون ، عالی بود!

مرد می پرسه : خب سوغاتی من چی شد؟

زن : کدوم سوغاتی؟

مرد : همونی که ازت خواسته بودم… دختر ایتالیایی!!

زن جواب میده: آهان! اون رو میگی؟ راستش من هر کاری که از دستم بر می آمد انجام دادم!

حالا باید ۹ ماه صبر کنم تا ببینم پسر میشه یا دختر؟

نتیجه گیری مهم این داستان :

هیچ وقت سعی نکن که یک زن رو تحریک کنی! اون ها به طرز وحشتناکی باهوش هستند!!!

[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 14:29 | |







اینورش دیب داره اونورش دیب داره!

یارو زبونش می‌گرفته،

میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟

کارمند داروخونه می گه:

دیب دیگه چیه؟

یارو جواب می ده: دیب

دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.

کارمنده می گه: والا ما

تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟

یارو می گه: بابا دیب،

دیب!

طرف می‌بینه نمی فهمه،

می ره به رئیس داروخونه می گه.

اون میآد می پرسه: چی

می‌خوای عزیزم؟

یارو می گه: دیب!

رئیس می پرسه: دیب دیگه

چیه؟

یارو می گه: بابا دیب

دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.

رئیس داروخونه می گه:

تو مطمئنی که اسمش دیبه؟

یارو می گه: آره بابا.

خودم دائم مصرف دارم. شما نمی‌دونید دیب چیه؟

رئیس هم هر کاری می‌کنه،

نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه.

یکی از کارمندای داروخونه

میآد جلو و می گه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین آقا زبونش می‌گیره.

فکر کنم بفهمه

این چی می‌خواد. اما الان شیفتش نیست.

رئیس داروخونه که خیلی

مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع

برش داره بیارتش.

می‌رن اون کارمنده رو

میارن. وقتی می رسه، از یارو می‌پرسه: چی می خوای؟

یارو می گه: دیب!

کارمنده می گه: دیب؟

یارو: آره.

کارمنه می گه: که این

ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟

یارو میگه: آره،

همونه.

کارمند میگه: داریم! چطور

نفهمیدن تو چی می خوای!؟

همه خیلی خوشحال شدن که

بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی

یه کیسه نایلون مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.

همه جمع می شن دور اون

کارمند و با کنجکاوی می‌پرسن: چی می‌خواست این؟

کارمنده می گه: دیب!

می‌پرسن: دیب؟ دیب دیگه

چیه؟

می گه: بابا همون که این

ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!

رئیس شاکی می شه و می

گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟

کارمنده می گه: تموم شد.

آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!

.

.

.

*دلم خنک شد، آخر نفهمیدین دیب چیه*


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 14:27 | |







دقت کردین؟

 

1- یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس می کردیم می کشیدیم رو تخته فکر می کردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک می شد می دیدم چه گندی زدیم…! الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

2- دوس دارم یه روز آنقد پولدار بشم که وقتی رانی می خورم؛ اون تیکه آخر آناناس که ته قوطی گیر می کنه واسم مهم نباشه!

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

3- بعضی آدما آنچنان گنج های بی بدیلی هستن که باید حتما دفنشون کنی!

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

4- اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافیه یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه عالم می فهمن!

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

5- موقع فوتبال نگاه کردن 80 دقیقه می نشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای می بینی بازی دو دو تموم شده.

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

6- موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه، دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

7- دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مساله خاصی نیست، مساله خاص از اونجا شروع می شه که: سوسکه ناپدید می شه

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

8- دوغ قبول!

شیر کاکائو قبول!

آبمیوه پاکتی قبول!

اصلا نوشابه هم قبول!

آب معدنی رو دیگه برا چی تکون میدی؟

همش همونه!

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

9- نمی دونم چه حکمتیه، اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

10- ایندر که ما لگد به بخت خودمون زدیم بروسلی به حریفاش نزد.

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

11- سر جلسه امتحان نشستی هرچی تو کلته رو برگه خالی می کنی آخرش نصف صفحه هم پر نمی شه بعد یه نفر بلند می شه می گه آقا یه برگه دیگه بدین جا ندارم. اون لحظه می خوای صندلی رو از پهنا بکنی تو حلقش!

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

12- حالا چرا تخم مرغ گندیده بوی گلابی میده؟

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

13- روز زن نزدیکه. خانوما هشیار باشین آقایون دعوا الکی راه نندازن همش سیاسته. توطئه رو در نطفه خفه کنید.

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

14- امروز رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم 50000 تومان

یه 10 هزار تومنی داد!

سه تا پنج هزار تومنی داد!

پنج تا دو هزار تومنی داد! پونزده تا هزاری!

یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت، نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه!

طفلی خودشو کشت 50 تومن منو جور کرد!

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

15- نمونه سوال های رایج توی همه خونه ها:

این تلویزیون بی صاحاب واسه کی روشنه؟

چی از جون این یخچال بدبخت می خوای؟

کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته؟

کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده؟

این موقع شب با کی حرف می زنی؟

چشمات در نیومد پای این کامپیوتر کوفتی؟

کی غذای منو خورده؟

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

16- شش ماه به دوستت مهربونی می کنی، خوبی باهاش، هر کاری میگه می کنی که بفهمونی دوستش داری… دو روز که اعصاب نداری، میگه: حالا شناختمت

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

17- اینقده بدم میاد وقتی دارم روی آهنگ می خونم خواننده اشتباه میخونه!دقت کردین!؟

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

18- الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه، از نظر پدر و مادرتون، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار می شینه

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

19- من هر روز، از خونه که بیرون می زنم رو یه کاغذ می نویسم «امروز قراره بمیرم» که اگه احیانا مردم، بگن یارو چقد خفن بوده، می دونسته!…

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

20- دقت کردین اگه انگشتت با تبر قطع شه، دردش کمتره تا اینکه با کاغذ بریده بشه؟! دقت کردین؟

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

21- دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو! دقت کردین!؟

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

22- وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!

 

سیگار,بروسلی,مطالب طنز

 

23- بابای شما هم جلو تلویزیون خوابش می بره بعد تا تلویزیونو خاموش می کنی بیدار می شه میگه چرا خاموشش کردی؟


[+] نوشته شده توسط آیدا و عليرضا در 14:24 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد